فیستول

فیستول مسیری است که از درون به بیرون جوانه میزند برای آشکار کردن آنچه نهان است

فیستول

فیستول مسیری است که از درون به بیرون جوانه میزند برای آشکار کردن آنچه نهان است

درباره بلاگ
فیستول

او ته آ رویایی است که واقعی تر از روزگار من است....

بایگانی
۱۳ مهر ۹۵ ، ۱۷:۴۶

تولدم مبارک:/

بیست و یک سالگی سنی است  ک آدم هیچ ذوقی برای تولدش ندارد!

مثل هر سال...

قلبم در سینه ام,

اشکم در چشم هایم,

و بغض و ناله ام در گلویم بی تابی میکنند...

و دلم به نفسم التماس میکند!

زار میزند ک ساحل! مواظب خودت باش!

مواظب چشمانت, ک از اشک نیفتند...

مواظب گوش هایت,  ک از نوحه نیفتند...

مواظب لب هایت, ک از ذکر یاحسین نیفتند...

مواظب دست هایت, ک از سینه زنی نیفتند...

مواظب قدم هایت, ک از دسته نمانند...

التماس میکند! زجه میزند!

ساحل مواظب باش!

مبادا با اینها گناه کنی و بمانی....

دلم پر میشود از غم...

چشمم پر می شود از اشک...

مگر میشود محرم تو نزدیک باشد و من آرام بنشینم؟!

هرروز..هرساعت..هرثانیه قلبم بی قرار تر میشود...

آقا...

بدتر از هرسال می آیم...

اما اینکه بغض امانم را بریده...

یعنی هنوز حواست ب من هست...

اگر چ شرم نمیگذارد سرم را دربرابرت بلند کنم....

+ مظلوم...جانم حسین, یا ثارالله

۰۸ مهر ۹۵ ، ۰۲:۰۶

عنوان یافت نشد

بیخیال اگ کامل خلاصه نکردم

یا نخوندم

واقعا انرژی ندارم

چند روزه دلم عجیب گرفته

مثل بچه ای ک یهو ب خودش میاد میبینه توی پارک بزرگ گم شده

و کار خاصی از دستش برنمیاد

فقط با چشای گریونش ب این و اون نگاه میکنه

بلکه ی آشنا ببینه

بلکه پیداش کنن

بلکه یکی کمکش کنه

من ب خودم اومدم دیدم گم شدم

اونم ن توی پارک

توی ی جنگل تاریک

.

.

.

+از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود

به کجا می روم آخر ننمایی وطنم

۰۷ مهر ۹۵ ، ۰۰:۴۶

حال بد, حال خوب

غمگینم مثل کسی ک یک ماه روی دست دندون مریضش کار کرده ولی مریضش واسه تحویل نیومده....

بی حسم مثل عصبی ک سه تا کارپول لیدوکائین بهش تزریق شده باشه...

خسته ام مثل کسی ک از 9 صب تا 1.5 ظهر توی بخش رادیو دویده....

منتظرم مثل کسی ک ساعت نه مریضشو فرستاده رادیو و تا ساعت 1 هنوز نیومده....

پرم از حسای بد

از نا امیدی

از بی انگیزه ای

حق من این زندگی نبوده

من ادم روزمرگی نبودم....

دلگیرم از همه ی دنیام مثل کسی ک دوتا روتیشن از پروتزش گذشته ولی برخلاف همه هنوز مریض گیرش نیومده....

مزخرف ترین جمله ای بود ک امروز شنیدم!

با کمال احترام ب همه ی اصفهانی ها من از هم اتاقی اصفهانی متنفرم!

و نمیدونم چرا هرچی ازش فرار میکنم باز نصیبم میشه....

وسیله خیلی زیاد دارن و واقعا اتاق رو بهم میریزن!

مواد خوراکیشونم انقدر زیاد میارن از خونه ک رو بدی نصف بیشتر یخچالو مال خود میکنن!

اینا ب کنار! اون حس حساب گریشون من یکی رو دیوونه میکنه...

بگذریم ک این بیچاره ترمکیه و حتما مثل سال اول خودم از هم اتاقی شدن با سه تا سال بالایی شوکه شده...

ولی من مجبور بودم گربه رو دم حجله بکشم حداقل تا وقتی ببینم کیه و چکارس!

خدا ازت خواهش میکنم من دیگه طاقت چنین مصیبتی رو ندارم....

سه سال کشیدم بسمه!

+ وقتی فهمیدم خانوم دکتر هم خوشش نمیاد خوشحال شدم ک حداقل اون هم درکم میکنه...

امیدوارم این مثل قبلی ها نباشه!

 تورو خدا اگ کسی ب دندان مصنوعی نیاز داره بیارید دانشکده ما :(

الان دومین هفته ی این بخشم هس و هیچ مریضی نیس!

امروز از صبح دویدم دنبال دوتا مریض یکیش ک انقدر تحلیل داشت ک کار من نبود...

یکی هم ک با صد تا بدبختی خودم رفتم معاینه ش کردم و عکس گرفته و زنگ زدم هی آخرش استاد  محترم فرمود برو یک ماه دیگه بیا:|

ای خدا من الان دقیقا باید چ گلی بمالم....

دوهفته دیگه بخش پروتز تموم میشه و من هنوز ول معطلم:(

خدایا برام مریض بفرست!

+فک کنم اخرش مجبور شم شمارمو بزنم دم سوپری ها و اطلاعیه بزنم....

+

قدیما:(ابن یمین)

آن کس که بداند و بداند که بداند                 اسب شرف از  گنبد گردون بجهاند

 آن کس که بداند و نداند که بداند                بیدار کنیدش که بسی  خفته نماند

آن کس که نداند و بداند که نداند                 لنگان خرک خویش به منزل برساند

آن کس که نداند و نداند که نداند                  در   جهل   مرکب   ابدالدهر  بماند

جدیدا:

آنکس که بداند و بداند که بداند                      باید  برود  غاز به کنجی  بچراند

آنکس که بداند و نداند که بداند                      بهتر برود خویش به گوری بتپاند

آنکس که نداند و بداند که نداند                      با پارتی و پول خر  خویش  براند

آنکس که نداند و نداند که نداند                       بر پست  ریاست ابدالدهر بماند

۲۶ شهریور ۹۵ ، ۰۴:۰۳

وقتی همه خوابند

کافیه ی شب ادم مجبورشه بیدار بمونه

آنچنان خواب براش لذت بخش میشه ک...

مخصوصا شبای امتحان...

اخ ک اونوقتا ی روحیه خبیث میاد سراغم

ک ازین ب بغد هرکی گف چرا دندون پزشکا فلان

تمام عقده های این شبامو خرجش کنم

خدایا شکرت ک امشب شب امتحان نیست

+ رسیدم ب قسمت شیرین و پر استرس کار

اخ ک چقدر دوس دارم ک باللاخره ب جایی رسیدم  ک کار واقعی انجام میدم

ن کارای اولیه ی دستیاری مث تزریق بی حسی و معاینه اولیه و عکس

چقد خوبه ک دگ دستیار نیستم  و میتونم ی الواتور دست بگیرم بیفتم ب جون دندون ملت

و هیچکس ب اندازه ی آماتور دندون پزشک لذت در اومدن ی دندون با ریشه ی کاملی ک بشدت کرو داره نمیفهمه

اصن ی جور سند افتخاره

یا ی مولر سه ریشه ای ک هرکدوم از ریشه هاش ی طرف رفتن

خدای من!

هیچوقت انقدر روی لذت دندون کشیدن عمیق نشده بودم

کاش بخش اولم پروتز نبود

خدایا ی مادربزرگ مهربون و با حوصله و منظم با ریج تیپیک نصیبم کن لطفا

ک من اصلا بلد نیستم اعتماد ی پیرمرد هفتاد ساله ی مغرور لجباز غیرهمکار رو جلب کنم!

+باهم حرف زدیم بالاخره! همین آروم ترم کرد...

حتا اگ درحد ی کلمه بوده باشه...

من چ ادم بیخودیم...

خیلی میترسم از خداحافظی توی قهر...

+خداحافظ تابستون

گرچه گوشیمو ازم گرفتی

اموزش رانندگی نشد برم باز

ن درس خوندم ن ب تحقیقم رسیدم

ن مسافرت درست و حسابی رفتم

هر روز تو زیرزمینی حبس بودیم و کل خونه بنایی بود

.

.

.

عوضش دو ماه با مادر زندگی کردم....

چقدر دلم براشون تنگ شده بود

خدا همه مادربزرگارو حفظ کنه

 

۲۵ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۳۶

دلتنگ نگاه

سعی میکنی حتا نگاهت هم ب من نیفتد....

راستش من هم دوست ندارم چشم درچشم شویم...

چرا این سکوت لعنتی را نمیشکنی؟!

فرصتی نمانده...

با من حرف بزن...

دلم خون است...

+ بدی کار اینجاست ک من هرکاری میکنم ک رنجشم را برسانم,

و تو همیشه فکر میکنی ک میخواهم برنجانمت...

+ شاهنامه آخرش خوش است و تابستان آخرش تلخ

۲۵ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۴۵

غرور سرکش

غرور چیز خوبی نیس...

مخصوصا اگ در مقابل عزیزترین شخص زندگیت باشه....

خاک برسر من

خاک بر سر دل من ک انقدر کینه ایه...

ک انقد غبار میگیره...

۲۴ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۲۱

سرای بی کسی

بزن ک خنجر غمت, خراب تر نمیزند....

+ از ی جایی فقط بیخیالی ب ادم کمک میکنه

اگ من میخوام همه چی خوب بشه و نمیشه

پس همه چی رو ول میکنم و میرم سراغ ی راه دیگه

اصلا کاری جز این ازم برمیاد؟!