۱۰ مهر ۹۵ ، ۱۴:۲۴
مظلوم...جانم حسین, یا ثارالله
مثل هر سال...
قلبم در سینه ام,
اشکم در چشم هایم,
و بغض و ناله ام در گلویم بی تابی میکنند...
و دلم به نفسم التماس میکند!
زار میزند ک ساحل! مواظب خودت باش!
مواظب چشمانت, ک از اشک نیفتند...
مواظب گوش هایت, ک از نوحه نیفتند...
مواظب لب هایت, ک از ذکر یاحسین نیفتند...
مواظب دست هایت, ک از سینه زنی نیفتند...
مواظب قدم هایت, ک از دسته نمانند...
التماس میکند! زجه میزند!
ساحل مواظب باش!
مبادا با اینها گناه کنی و بمانی....
دلم پر میشود از غم...
چشمم پر می شود از اشک...
مگر میشود محرم تو نزدیک باشد و من آرام بنشینم؟!
هرروز..هرساعت..هرثانیه قلبم بی قرار تر میشود...
آقا...
بدتر از هرسال می آیم...
اما اینکه بغض امانم را بریده...
یعنی هنوز حواست ب من هست...
اگر چ شرم نمیگذارد سرم را دربرابرت بلند کنم....
۹۵/۰۷/۱۰
ده ماه گریه کردم در حسرت محرم...
هرچند پرگناهم دلخوش به این دو ماهم...
سلام بر حسین...