فیستول

فیستول مسیری است که از درون به بیرون جوانه میزند برای آشکار کردن آنچه نهان است

فیستول

فیستول مسیری است که از درون به بیرون جوانه میزند برای آشکار کردن آنچه نهان است

درباره بلاگ
فیستول

او ته آ رویایی است که واقعی تر از روزگار من است....

بایگانی
۲۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۰:۰۴

پشت میز جراحی

توهمین لحظه ک پشت میز تو بخش جراحی منتظر مریض نشستم دارم از دلشوره و استرس جون میدم درحالی ک وانمود میکنم هیچ چیزی توی فکرم نیست و میخوام طبیعی رفتار کنم!

دارم از این حجم استرس میمیرم ولی باید ب استرس امتحان بچه ها گوش بدم... 

خداجونم.... هرچی صلاحه پیش بیاد و درهرصورت به من آرامش تزریق کن....

الهی آمین

۱۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۱:۳۵

هفته نحس

وقتی ن اشتها دارم و ن بیشتر از چند لقمه زورکی میتونم بخورم... اما کل روز از گرسنگی ضعف‌دارم و حالم بده و دلم قار و قور میکنه!

کاش این هفته تموم شه راحت شم

۱۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۳:۳۲

تو که میدانی

نصف شبه و باز از خواب بیدار شدم

حس میکنم اصلا نخوابیدم و تو خیالات خودم بوده فقط

ذهن آشفته ی من میخواد آروم بگیره

اما خوابم نمیتونه آرومش کنه...

+ توی ی رابطه وقتی کسی فکر کنه داره بیشتر فدا میشه شروع میکنه ب دست و پا زدن... ب توقعات بیشتر... ب زودرنجی.... این خیلی درده! وقتی کسی حس کنه تو رابطه بیشتر مایه گذاشته همیشه حس میکنه نکنه سرش داره کلاه میره؟ تو رابطه هاتون دقت کنید هردو طرف ممکنه فکر کنن دارن بیشتر مایه میذارن...

رابطه ازونجایی خراب میشه ک ی چیزایی مث مار دور گلوت بپیچه و نیشت بزنه و نتونی حرفتو بزنی... از وقتی نشه حرف زد فاتحه ش خوندس!

تروخدا آدمارو تغییر ندیم بزور! خمیر بازی ک نیستن! آدمارو باید پذیرفت و همونجوری دوس داشت. ن اینکه بخوای بکوبی بسازی. هر کسی نقص هایی دلره ک هرچی نزدیک تر بشی بیشتر میبینی... اگ نمیتونی نقصای یکی رو تحمل کنی فاصله تو باید درست کنی! همین!!

++تو ک میدونی چرا حالم دگرگونه؟ چرا نصف شبم با تپش قلب بیدار میشم؟

دلت برام تنگ شده؟؟

۱۳ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۲:۰۵

جیزیز

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا....

۰۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۲:۴۷

داغی که نمیبینی/دردی که نمیدانی

همه چیز در "ظاهر" خوب بود

اما او افکار خود کشی داشت!

۰۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۲:۳۸

پست خالی

دلم میخواس حرفای تو مخمو بنویسم ولی حال ندارم. فکرم خیلی مشغوله... انقدر ک حوصله ندارم بهشوت فکر کنم

+ خوشحالم ک بعد معرفی صد تا راه بالاخره تونستم کاری کنم حالت خوب شه. خداروشکر.باید گفت هوای استثنایی پشت بام! ی هفته س میخوام برم تنبلیم میشه

+ برنگرد! این توصیه نیس! دستوره!!!

حتا پشت سرتم نگاه نکن لطفا. اگ از من میخوای این کمک منه

۰۴ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۳:۵۸

دوباره امشبم بیدارم:/ چرااااا؟؟؟

از کنارش رد شدم و بدون توجه عبور کردم اما کمی جلوتر ایستادم و رومو برگردوندم عقب! شاید کار درست این بود ک بجای من اون زیر چترم میبود. مردد بودم ک قبول کنن یا نه پس ب مسیرم ادامه دادم اما دوباره ایستادم. امتحانش ضرر نداشت! من عاشق این موجودات لعنتی هستم!! 

به سمتشون رفتم و چترم گرفتم روی سرش. با تعجب نگاهم کرد بعد خیلی سرکشانه دوید جلوتر که زیر چتر نباشه و فقط لبخند مادرش بود و تشکری ک نصیبم شد. خندیدم و کمی فاصله گرفتم.دوباره اومد و دست مامانش رو گرفت. این بار خودم رو بیخیال شدم و چترو روی سر اون دوتا گرفتم اما باز داستان تکرار شد با این تفاوت ک دیگه برنگشت! شیطون دوست داشتنی! حتما دویدن توی بارون براش خیلی لذت بخش بود‌. میخندید و توی پیاده رو این ور و اون ور میرفت. ولی من زیرچترم موندم. شاید چون اولین بار بود ک موفق شدم ازش استفاده کنم.شایدم چون کودکانگی وجودم کم شده. اما اون پسربچه تخس دوست داشتنی روزمو قشنگ تر کرد!

+ کی فکرشو میکردم ک توی یک هفته نظرم راجع ب اطفال عوض بشه و حالا هرروز با کلی شوق برم دانشگا؟؟

کی فکرشو میکردم ک حتا دلم برای مریضای کوچولوم تنگ بشه!! حتا اون غیر همکارا! اون جیغ جیغو ها! 

+ امشب هم بیدار موندم و ارائه درست کردم... هرچقدر هم مقابله میکنم نمیشه! دوساعت پیش ارائه م کامل شد پس چرا نخوابیدم؟؟

شاید اگر برنامه ریزی کنم خوابم درست بشه.

+ ووووییییی امیر علی عزیزم با اون همه اطلاعات و زبان علمی بچگانه ش فردا میاد. امیدوارن درمقابل بی حسی هم آروم باشه..

+ دلم حتا هوای کله کچل سهیل رو کرد با اینکه هربار دستم میخوره ب سرش از کچلیش چندشم میشه. ایییییی‌. اخه تو چقد مظلومی کوچک خان؟! 

+امروز روز خوبی بود چون اندو۳ هم با یک مولر اضافی تموم شد‌. خداروشکر. 

++ زاویه عکس تو اندو حرف اولو میزنه!! ی اندو خوب ممکنه افتضاح ب نظر برسه و برعکس! راستی! ام بی تو کی  بودی تووووو؟؟؟

۰۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۳:۱۹

مرض دیر خوابی

نمیدونم چرا از بچگی عادت داشتم صبر کنم همه بخوابن بعد من بخوابم

ینی الانم اگ از شدت خواب بمیرم انقدر بیدار میمونم ک ساعتی بگذره از خواب همه بعد‌ تازه بخوابم!

ینی اصن ی آرزوهای بچگانه ای دارم ک مثلا کاش میشد آدما همش بیدار باشن یا فقط هروقت دلشون بخواد بخوابن

تازگیافهمیدم این آرزوی نازین هم هس. چون حس میکنه ساعات روز براش کمه و وقت نمیکنه ب اندازه کافی بازی کنه! مث من😑

۳۱ فروردين ۹۷ ، ۰۰:۵۱

بیست و هفتِ بهار

روزی که بالاخره بارونی اومد ک من چتر داشته باشم و تو راه رفت و برگشت از دانشگاه ازش استفاده کنم. از ذوق دارم میمُرَم😍

+ حس میکنم اینا همشون بچه های منن! آریسا...امیر علی...

دنیای بچگونشونو دوس دارم. انقدر درگیر شدم ک دیگه تو ذهن خودمم یادم میره اسم این جناب ساکشنه نه آقای جاروبرقی!! اسم این دهن بازکنه نه صندلی دندون!!

همیشه از دندونپزشکی اطفال بدم میومد ولی حالا ک انجام دادم بنظرم لذت بخشه. بچه ها صادق ترین ولی زبون نفهم ترین مریض های دنیان! شایدم درست نباشه. ینی اگ گول بخورن تا قله قاف هم همکاری میکنن.

وقتی استاد از کارم تعریف میکنه کلی ذوق میکنم و وقتی خدایی نکرده بگه کارت عالی نبود خیلی تو ذوقم میخوره... خیابون وصال برام پر خاطرس‌.چجوری بعد فارغ التحصیلی ولش کنم جایی ک ۶ سال توش زندگی کردم؟ خیابونی ک حداقل روزی دوبار ازش گذشتم... گاهی با خوشحالی و بشکن زنان! گاهی با بغض یا درحال گریه! گاهی خسته و با آمادگی کامل غش کردن کف خیابون و گاهی با انگیره و کلی امید و لبخند! همه روزاشو دوس دارم چ خوب چ بد...

دوس دارم لحظه ب لحظه زندگیمو ذخیره کنمو هی ازش لذت ببرم. حتا از غصه هاش گریه هاش همه ششششش

+ ی بچه...ی دختر... چ ذهن مریضی دارم ک میره سمت اینکه نکنه علاقت.... این دیگه واقعا مریضیه ک من دارم! طبیعی نیس.

۲۰ فروردين ۹۷ ، ۰۳:۳۳

گاهی دور گاهی نزدیک

 

+ نشود فاش کسی...

+ هفته مرگ ینی اولین هفته بعد تعطیلااااااات نوروز ک بصورت نفس گیر کلاس فوق العاده گذاشته باشن و با استاد مرگ چهارتا ارائه مرگبار داشته باشی!! توی ی هفته!!!

# کمی بیشار از ی ذره کارهام بهم پیچیده. از ی طرف پایان نامه...درسای تخنونده... ارائه های آماده نشده ی صدتا بخش مختلف... اینا ی طرف مریض ثابت و پارسیل و اندو ی طرف! من کی و کجا رو بپیچونم ک ب اینا برسم عایا؟؟ با این پیچوندن های ارتو مریض ارتوم رو چکار کنم و مریض های ارجاعی رو. کاش سلامت ی روز زودتر تموم شه.همین ک اندوم تموم شه خودش کلیه!

+ وقتی با سماجت و پافشاری بعد ی ماه هرروز چک و چونه زدن نمرمو از استاد میگیرم اما بازم ی نمره کم میده! تازه ی جریمه هم برات مینویسه ک ی مولر اضافه ببینی... ب کدامین گناه؟ چون حق مسلم خودمو خواستم؟ یا بقول خودش خصومت شخصی! با این ک بازم نمره واقعیمو نداد خوشحالم ک حرفمو ب کرسی نشوندم

+ وقتی استاد مرگ مجبورت میکنه بری تو سالن از تک تک مریضا خواهش کنی بیان کلاس آموزشی و اونام یکی یکی برات کلاس میذارن و ناز میکنن و نمیان. اخرشم سر ارائه خوابن و بی حوصله و تشنه ب خون ارشدی دروغگو... ینی اسم واحد سلامت ۲ و ۳ و ۴ و کوفت و زهرمار و باید میذاشتن واحد مرگ ۱ زهرمار۲ خفت عملی۳...

خانوم خودش مث ادم ب سوال گوش نمیده ک جواب درست بده بعد میگه شما گیجید

+ ی چیزایی تو گذشته هر ادمی هس ک ارزو میکنه کاش هیچوقت نبودن... کاش پاک میشدن. خدایا شکرت ک حافظم ضعیفه حداقل

+ یا سخت بگیر از من و از خویش برانم/ یا تنگ در آغوش بگیرم ک بمیرم