085.
از کودکی شهریور را دوست نداشتم....
شهریور بی قرار ترین ماه دنیاست!
از طرفی ناراحتی برای تمام شدن تابستان...
و از سوی دیگر استرس و بی قراری شروع مهر
مخصوصا برای من ک تمام تابستان در سفر و دیدار اقوام بودم...
دل کندن از آنها سخت بود و بیتابی دیدن دوستان هم شاید سخت تر!
همیشه از اول شهریور استرس کیف و دفتر و مداد و ..... را داشتم!
حتا الان هم استرس رفتن دارم!
اصلا شهریور را برای بی قراری و استرس ساخته اند انگار!
استرس سفر نرفته یا بازگشت از سفر....
مهر اما اینگونه نیست!
مهر همه اش امید است....
تلاش است! برنامه ریزی است...
مهر بوی بهار میدهد!
بوی تغییر و نو شدن!
مهر را دوست دارم...
شهریور بی قراری است...
+ شاید خاطرات تلخ شهریور هم بی تاثیر نباشند...
سه نفر از نزیکانم فوت شدند و هرسه در شهریور ! اخر شهریور!!
+ روز های شهریور را هرسال فقط برای تمام شدن میشمرم!
کل تابستان مثل برق میگذرد اما شهریور هرروزش انگار صد روز است ک تقویم جلو نمی رود....
+ چی میزنی براش ننه؟
- ویتامین مو!!!
+ خوبه کوتاه کرده حالا انقدر میرسه بهشون! میخواس کوتاه نکنی خب
+ شاید تنها چیزی ک هرگز قدرت کنترلش رو ندارم خوابه!
هیچ چیز ب اندازه ی سیرخواب نشدن منو عصبی نمیکنه.