۱۶ دی ۹۹ ، ۱۲:۰۱
آخرین بند
میخواست به حریمم تعرض کنه مثل همیشه
اما این بار یکم فراتر رفت و...
من زدم به سیم آخر و فریاد زدم! از ته دلم و با تمام وجودم!
ترسید. عقب کشید. یکی اومد دلداریم بده.
سبک شدم. احساس کردم آخرین بند رو هم پاره کردم
و از خواب پریدم!
انقدر سرخوش بودم که بارها خوابم رو با چشمای بسته تصور کردم
من آزادم!
۹۹/۱۰/۱۶