۰۸ مرداد ۹۹ ، ۱۵:۵۹
لوس بازی
طبق عادت همیشگی سرم رو گذاشته بودم رو پای مامانم و غر میزدم الکی درباره همه چیز
درباره همه اتفاقایی که میخوام و نمی افته
همه خواسته هایی که دارم
اتفاقات نا امید کننده
دلایل ناراحتی هام
و آخر از همه با اشک رسیدم به این جمله همیشگیم که:
مامان چرا هیشکی منو دوست نداره؟ 😢
تو همین لحظه یادم اومد من الان ماه هاست ازدواج کردم و یکی دوستم داره:/
پروژه چرت ناله هام ناقصموند و به فکر فرو رفتم!
و با حالت طلبکار گفتم:
مامان چرا اجازه دادی ازدواج کنم؟؟😭
(وقتی یک لوس برای لوس بازی هاش موضوع کم نمیاره)
۹۹/۰۵/۰۸
مطلبتون رو دوست نداشتم . ولی بخاطر ازدواج بهتون تبریک میگم . امیدوارم زندگیتون رو به خوبی بسازید .
از وبلاگ من هم دیدن کنید .اگه دوست داشتید دنبال کنید . تشکر