دست منو بگیر
اینهمه راه منو اینور و اونور کشوندی که شب اخر بالاخره یه چیز مهم رو بفهمم!
از حماقت خودم متاسفم
از اینکه نیاز بود اینهمه ببریم و بیاریم ک دستگیرم بشه
خدایا
نیازی ب اون دنیا نیست
تو همین دنیا اعتراف میکنم که کاری نیست ک برای هدایتم انجام نداده باشی
و کاری نیست که برای سرپیچی و فرار از تو انجام نداده باشم
با اینهمه لطف که در حق من داشتی
از این که اینهمه پست و ناشکرم شرمندا ام
انقدر ک وقتی بهت فکر میکنم
حتی خجالت میکشم صدات کنم...
اما این تو بمیری از اوناش نیس
خیلی غلط کردم اگ کوتاه بیام
وقتی خودت گفتی هزاربارم پشت کردی باز بیا
حتما این شیطانه ک تو گوشم میگه خجالت بکش و حرف نزن
من هررررچقدر هم ک بندگی نکنم
خدا بودن تو قابل نغییر نیست و من همیشه بنده خواهم موند
من هرچقدر بد باشم و بدی کنم
یک ذره از مهربونی و بخشندگی تو کم نمیشه
چه افتخار بالاتر از اینکه بنده کسی باشی که عزیز ترین و مهربان ترینه؟
منو ببخش بخاطر همه خیانت هایی ک درحق لطف و محبت تو کردم
و همه نافرمانی هایی ک باز ازم سر میزنه
این بنده سراپا تقصیر رو ببخش و هیچ وقت حتی ثانیه ای دستشو ول نکن
حتا اگ ب زور و از سر نفهمی میخواست دستتو ول کنه