شعر خشکیده
امروز اشعار ی بنده خدایی رو خوندم ک تو فضای مجازی منتشر کرده بود و نمیدونستم اگ بخندم تمسخره و گناهه؟ نخندم چکار کنم؟ ن قافیه ن ردیف ن وزن ن اهنگ ن تناسب کلمات ابیات ن هیچی! صرفا ی ایده و موضوع برای شعر و سعی در ربط دادن ی سری مسائل و تشبیهات باربط و بی ربط...
من خودم از قواعد شعر سر در نمیارم و مطالعه ای تو این زمینه نداشتم ب همین دلیل هم هیچوقت خودم رو شاعر خطاب نکردم ولی هر آدمی میتونه این افتضاحات رو از شعر تشخیص بده! اینا معر هم نیس! ی هم کلاسی هم داشتیم ک تو موضوعات مختلف معر میبافت میذاشت تو کانال و گروه همه به به و چه چه میکردن و منم سعی میکردم نخندم و چیزی بروز ندم:/ خیلی عصبی میشم وقتی معر دیگران رو میبینم و عصبی تر میشم وقتی بقیه تشویقشون میکنن به معر گفتن😨
عاخه کار با هیچی ندارم فقط معر هاشون قافیه داشته باشه اخه! اصن وزن رو ولش کن! قافیه رو چجوری میشه ندیده گرفت؟؟ خو حداقل نیمایی بگو جانم! سختت نباشه قافیه بچسبونی ته بیت!!!
× وقتی این معر هارو میخونم ب سرم میزنه منم ی چیزی بگم و حس شاعرانگیم میگیره....
ولی انقدر بی حوصله و بی انگیزه ام ک حتی تنبلیم میشه برم تو فاز و اینکه موضوع خوب پیدا نمیکنم.
البته من معتقدم شعر باید خودش بجوشه و چشمه شعر من خشکیده... فقط سالی یکی دوبار ی قل میزنه ک ی گوشه مینویسم و اخر یادم میره کجا بود اصن...
آخرین بار ی روز خوب بهاری بوو ک نم بارون باعث شد شعرم گل کنه و تو مسیر رفت و برگشت دانشگاه چند روز روی شعرم کار کردم حتی. ولی واسه هیچکس نخوندم...
+ تروخدا معر نگید منو دیوونه نکنید! اگ گفتید تو فضای مجازی با اعتماد ب نفس منتشر نکنید! اگ کردید از بقیه خواهش میکنم تشویق نکنید! یا حداقل منو بلاک کنید نبینم😭