پرواز در قفس؟
مثل جوجه پرنده ای ک مدت ها پیش از لانه اش پریده تا برای اولین بار پرواز را تجربه کند,
و از ترس سقوط بال هایش را تکانده و برای زمین نخوردن پرواز کرده...
مثل پرنده ای ک حالا دیگر پرواز را آموخته و دیگر از ترس سقوط پرواز نمیکند...
مثل پرنده ای ک حالا برای دل خود پرواز میکند! برای رسیدن به تک تک مقصد هایی که حالا آرزویش شده!
پرنده ای ک ک حالا با عشق پرواز میکند! با حس دوست داشتن پرواز بال هایش را حرکت میدهد...
چگونه میتوان اورا در قفسی حبس کرد؟
چگونه میشود تمام آرزوی پرواز را در او کشت فقط برای اینکه جایش امن باشد؟
مثل پرنده ای ک از زندانی شدن هراس دارد!
مثل پرنده ای ک آزادی و پرواز را دوست دارد...
ولی صاحب قفس را هم...
مثل پرنده ای ک سرنوشتش یا مرگ است یا قفس!
مثل پرنده ای روزی با ترس پرواز کرده و اما حالا زندگی اش پرواز است...
مثل پرنده ای با ترس از حسرت پرواز شده ام...
+ این پست افکار درهم پیچیده عصر بود ولی حالا مزین شد به معضلی بزرگ از ظلم ب پرواز...
مسلما حق من نیست ک درباره زندگی دیگران نظری بدم چون حتما از شرایطشون کامل مطلع نیستم...
اما این چه جور جنایتیه ک رواج پیدا کرده؟
+ از قفس میترسم...
من پرواز رو دوس دارم...