رضایی به خونت تشنه ام!
صبح خواب میدیدم ک وسط بخش پروتز ایستادم و دارم بلند بلند سر یکی داد میزنم و جیغ جیغ میکنم!
و اون یکی ی آقایی بود ک مریض محترمم آقای رضایی فرستاده بودش!
قضیه از اونجایی شروع میشه ک الان سه هفته س ک این جناب دنچرشو تحویل گرفته و واسه جلسه پیگیری دوم نیومده هنوز و30درصد پولش رو هم نداده! و منه بدبخت هستم ک هرروز بهش زنگ میزنم و با مهربونی تهدید خواهش و هزار جور دیگه بهش میگم آقا نمره من رو هواس اگ نیای! جناب پول دندونتو از من میگیرن اگ نیای و این شخصیت بیشعور هربار میگه باشه و نمیاد!
خلاصه ک تو خواب میدیدم ک این شخصیت شریف دنچر فک پایینش رو داده ب همکارش و گفته بیا مال تو! لق میزنه نمیخوامش! و ب قیمت بدهکاریش بهش فروخته و حالا فرستادش پیش من ک دنچری رو ک با آکریل فوری براش آداپته کردن رو تنظیم کنم:| بماند ک تو خوابم تک تک دندونایی ک با مشقت تمام و یک هفته آزگار چیده بودم رو جدا کرده بودن و بهم زده بودن...
منم صبرم لبریز شده بو و داشتم سرش جیغ میزدم ک عاقا مگ من مسخره شمام! این همه زحمت کشیدم.خود لعنتیش کجاس!!!
+ فقط یک هفته مونده و اوشون دیگه حتی گوشیشونم جواب نمیدن و من بدبخت موندم چ گلی ب سر بگیرم.....
الهی ب زمین گرم بخوری رضایی!
الهی با اون دندونایی ک اینهمه با زحمت و جون و دل برات ساختم لپتو گاز بگیری ک منو مسخره خودن نکنی!
الهی دوباره کامت کاندیدا بزنه نیستاتین بریزی تو حلقت رضایی!
عههههههههههههههههههههههههه