۰۷ تیر ۹۵ ، ۲۱:۰۱
041.رفتن کشششششدار
وقتی یکی از عزیزانمو سرزنش میکردم برای اون رفتن کشدارش...
و اینکه تا لحظه ی اخر مث عاشقای جان بر کف بود...
و انگار هرچی طرفش بیشتر ازارش میداد این بیشتر دلبسته میشد..
و حالا خودم کشدار شدم این روزا
با دست و پا پس میزنم و با دلم پیش میکشم
از بدی ادما ب ستوه میام و باز یاد روزای بودنشون دیوونم میکنه
من هیچوقت ب یهویی رفتن عادت نداشتم
با اینکه خیلی وقتا اینجوری بنظر میاد
من ادم خداحافظی های کشدارم
و تا وقتی ک حتا اون کورسوی امید نداشتمم کور نشه دست برنمیدارم
اینم ی جور حماقته ب اسم خدافظی کشدار!
+ حس پرواز دارم.حس کندن.... گرچه تمام این روزا ساعتی حالم و تصمیمم عوض میشد...اما حالا حس میکنم قلبم مطمئنه...قوی شده....
اگ ترس رو بذارم کنار میتونم بپرم! پرواز....پرواز چیزیه ک نجاتم میده!
۹۵/۰۴/۰۷