007.دور و نزدیک
نمیدونم چرا اینجوریه.اما انگار
آدما هرچقدر از هم مطمئن تر میشن بیخیال تر میشن.
وهرچی نزدیک تر میشن بی ملاحظه تر...
وهرچی صمیمی تر بی ادب تر...
و ....
عوضش دورتر ک میشن مهربون ترن
معذب تر ک باشن مودب ترن
و....
و این خیلی بده! خیلی بد.
چون یادمون میره هرچی نزدیک ترمیشیم وابسته تر میشیم...
هرچی صمیمی تر باشیم دلشکسته تر میشیم...
و هرچقدر از هم مطمئن تر باشیم پرتوقع تر!
مثل من ک الان خیلی دلم شکسته از کسی که خیلی ازش توقع داشتم.
و عمیقا دلگیر و ناراحتم از کسی که عمیقا دوستش....
رها ی چیزی میگفت ک عبارتش یادم نیست.اما منظورش این بود که آدما رو همیشه باید تو برزخ دوستی نگه داشت!
و من دو روزه دارم روش فکر میکنم.
گاهی روش ابراز احساس و جلب توجه آدما اشتباهه.و منظورشونو بد بهم میرسونن.
گاهی فکر میکنم من و آفتابگردون حرفمون یکیه.اما اشتباه به هم میگیم.و هردومون هم میدونیم منظور طرف مقابل چیه.اما روی همون معنای ظاهری تکیه میکنیم و...
حالا ک تصمیم دارم اینجوری و بدون خداحافظی برم یاد دوسال پیش ماه رمضون میفتم.....
دوست ندارم واسمون تکرار بشه اما...
اما خیلی دلم شکسته.اونقدر ک نمیتونم دربارش باهات حرف بزنم.خیلی.... خیلی....خیلی دلم شکسته...