۰۶ شهریور ۹۶ ، ۱۱:۰۵
So sorry
فکر نمیکردم ی روز درباره ی تو فراموش کنم
فکر نمیکردم حواس پرتی هام تا اینجا قد بلندی کنن
فکر نمیکردم ی روز اینجوری برنجونمت
توجیحه ک بگم تا صبحش یادم بود و از یک ماه قبل روز شماری کردمو...
توجیحه ک بگم از خستگی و دویدن توی این درمانگاه خودمم یادم نمیمونه...
توجیحه ک بگم از شرمندگی هیچ پیامی بهت ندادم از لحظه ای ک فهمیدم بغض ولم نکرده و اشک تو چشام میدوه...
هیچکدوم ازینا جبران نیس و هیچ جبرانی هم وجود نداره
من اصن نمیدونم چطور میشه این گندی ک زدم رو جمع کنم
و اصن نمیدونم جمع شدنی هست یا نه!
نمیدونم هیچوقت میتونی ببخشی یا نه...
من هیچی نمیدونم جز اینکه هیچوقت فکر نمیکردم این سستی رو در حق تو انجام بدم....
برعکس همیشه هیچ توجیحی هم ندارم و نمیتونم بخوام ببخشی و دلگیر نباشی
فقط متاسفم. خیلی متاسفم...
۹۶/۰۶/۰۶